شب های روشن




۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.یکسال من بزرگتر شدم نمی دانم دران توانستم (بزرگ) شوم یا نهتوانستم همانی باشم که دوست دارم یا نه. شایدآنطوری که می خواستم باشم  نبودم ولی به چشم برهم زنی یک ســــــــــال گذشت.  روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخ گردون افتادم؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم روزهایی که دوست داشتن را در رویاهام زمزمه کردم و عشق فریاد زدم؛ و روزهایی که پشت چشم نازک کردم و نفرت بالا اوردم!!

چندروز مونده به تولدم خیلی چیزهارو از دست دادم.

از جمله پدر بزرگوارم

خدایا خدایا

دلم هوای دیروز رو کردم هوای کودکی ام.

دلم می خواد مثل دیروز قاصدکی بردارم وارزوهام رو بدست بسپرم

دلم می خواد دفتر مشقم رو باز کنم ودوباره تمرین کنم الفبای زندگی رو

در پایان

می خوام خط خطی کنم تمام اون روزایی که دلم شکستم ودلمو شکستن

خدا کنه امسال روسفید باشم وصفحه ام رو کم غلط تحویل بدم.

انشاءالله




۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.یکسال من بزرگتر شدم نمی دانم دران توانستم (بزرگ) شوم یا نهتوانستم همانی باشم که دوست دارم یا نه. شایدآنطوری که می خواستم باشم  نبودم ولی به چشم برهم زنی یک ســــــــــال گذشت.  روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخ گردون افتادم؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم روزهایی که دوست داشتن را در رویاهام زمزمه کردم و عشق فریاد زدم؛ و روزهایی که پشت چشم نازک کردم و نفرت بالا اوردم!!

چندروز مونده به تولدم خیلی چیزهارو از دست دادم.

از جمله پدر بزرگوارم

خدایا خدایا

دلم هوای دیروز رو کردم هوای کودکی ام.

دلم می خواد مثل دیروز قاصدکی بردارم وارزوهام رو بدست بسپرم

دلم می خواد دفتر مشقم رو باز کنم ودوباره تمرین کنم الفبای زندگی رو

در پایان

می خوام خط خطی کنم تمام اون روزایی که دلم شکستم ودلمو شکستن

خدا کنه امسال روسفید باشم وصفحه ام رو کم غلط تحویل بدم.

انشاءالله



سلام خوبان

امیدوارم هیچ وقت اندوهی نبینید

فک کنم دیگه مخاطبای وبلاگ موهاشون سفید شده

ازدرد غم گفتن من.

ای خدا

دوستان من عذرمی خوام زودتر نگفتم که

بعداز سال نحس 96 وازدست دادن انـــــــــــــا کوچولو خواهر زادم

متاسفانه هفتم دی ماه 97  اینبار ستون اصلی خانواده رو از دست دادم

پدر عزیزم

کسی که درهمه موضوعات زبانزد خاص وعام بود

ای خداچند روزیه خونمون چقد سوت کوره واقعان سخته

هیچ چیز به اندازه یک کوه شبیه پدر نیست.

پروفایل روز پدر فوت شده


 روز به روز که میگذره سخت تر میشه وقتی فکر کنی دیگه نیست دیگه صداشو نمیشنوی نمیبینیش دیوانه کننده است وقتی توی خونه هستی یه دفه فکر میکنی بابات نشسته پیشت و لی یادت میاد که برای همیشه رفته خیلی سخته

درپایان

یه شعرازپروین اعتصامی دروصف پدر براتون می نویسم

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل

تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند

مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من

مه گردون ادب بودی و در خاک شدی

خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من

از ندانستن من، قضا آگه بود

چو تو را برد، بخندید به نادانی من

آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت

کاش میخورد غم بی‌سر و سامانی من

بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم

آه از این خط که نوشتند به پیشانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی

بی تو در ظلمتم، ای دیده نورانی من

بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند

قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من

صفحه روی ز انظار، نهان می دارم

تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من

دهر، بسیار چو من سر به گریبان دیده است

چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من

عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری

غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من

گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند

که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من

من که قدر گهر پاک تو می دانستم

ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من

من که آب تو ز سرچشمه دل می دادم

آب و رنگت چه شد، ای لاله نعمانی من

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد

که دگر گوش نداری به نوا خوانی من

گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم

ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!

----------

تشکر از دوستان بابت ابراز همدردی.

 ممنون که هستین



ســـــــــــــــلام

بعدازمدتی دوباره  اومدم

ببخشید اگه رفت و آمدم کم شده

 صادقانه بگم  دلیلش.

 روحیه خوبی نداشتم

 ازکجا شروع کنم

گفته بودم تنها جایی ک ارومم کنه وبلاگمه

کلی دلگیرم.از  همه ووووو  همه

روزگار بلایی سرم برد که کلا نمی دونم زنده ام یانه.

خیلی چیزا یادم رفت بعضی ها فراموشم شدن

کاش اایمرم شدیدتر می شدتافراموش می کردم.


تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

هیــــــــــــــس

خیلی وقته مرده ام دوستان

.اره
خیلی وقت است مرده ام.
دلــــــم می خواهد ببارم،کسی نپرسد
چرا؟. . . توچه میفهمی. . .
این روزها ادای زنده ها را در میاورم. . .
تظاهر به شادی می کنم ، حرف میزنم مثل همه . . .
امـــــــــــــــــــــــــــا. . .
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام
بی انصـــــــــــــــــاف.

چانه نزن . حسرت هایم به قیمت عـــــــمرم تمام شده. .

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

باورکنید سالهاست .
 
منتظرآمدن روزهای بهترم

ولی نمیدانم چرا.؟!!!

هنوز هم دیروز ها بهترند.

نتیجه تصویری برای دلشکسته ترین وبلاگ ها

دلـــم گرفـــتـه
چـــند تا پــست قبــل از خیلــی چـــیزا مثـــل دلتنــگی .
دلـــ  گرفتگی.
حــــــسرت.
عشـ-ــ-ــق.
نوشـته بودم
اما یکی دوتاش رو جوری که باید درک میکردم نکردم!!
نمـــی دونــم شایــدم یه جور تلقینــه
گفته بودم تلقین کردن را یاد گرفتم اما
الان شک کردم !!چطــوره در مــورد تلقیــن هم بنویسم !!
نــــــــع!!
حســش نیســـت.!!
وقتــی قبلــی ها را ذهــنم هــضم نکــرده
اصــلا چــی دلیلــی داره بیـــام بنویســم!!
گاهی دلم میخواد بیام هر روز وبلاگم و هر حرفی را دارم بنویسم .
اما نمیشه!!
با خودم درگیری فکــری پــیدا کردم.

ایــــن "دلـــــــ" گـــــــ-ـــرفــــ-ــــتــــــ-ـ-ـــــه.!!!

می دونم همه مشکل داریم

اقتصادی روحی،روانی و

حرفای من

امادل   من   گرفته. 

بالاخره در زندگی هر آدمی ،
یک نفر پیدا می شود که بی مقدمه آمده

مدتی مانده ؛
قدمی زده و بعد اما بی هوا غیبش زده و رفته .
آمدن و ماندن و رفتن آدم ها مهم نیست
اینکه بعد از پایان رابطه ،
روزی روزگاری .

در جمعی حرفی از تو به میان بیاید ،
آن شخص چگونه توصیف ات می کند

مهم است
اینکه بعد از گذشت چند سال ،
بعد از تمام شدن احساس تان به هم ،
چه ذهنیتی از هم دارید ، مهم است
اینکه آن ذهنیت مثبت است یا منفی .
اینکه تو را چطور آدمی شناخته ،

مهم است
به عنوان یک آدم خوب از تو یاد می کند یا بد ؟
می گوید بچه ای و رفتارهای

کودکانه داری ، یا نه ،
منطقی هستی و می شود

روی دوستی ات حساب کرد ؟
می گوید دوست خوبی بودی برایش یا

مهم ترین اشتباه زندگی اش .
خاطرات خوبی از تو دارد یا نه ، برعکس
مبهم ترین روزهای زندگی اش

را با تو تجربه کرده
به گمانم ذهنیتی که آدم ها

برای هم به یادگار می گذراند
از همه چیز بیشتر اهمیت دارد .

نتیجه تصویری برای زیباترین تصاویر محبوب عاشقانه
هیـــــــــــــــس

 دوسـت دارم یـڪ شبــ، هفتــاد

سـال پیـــر شـوم
در ڪنــار خیـابــانی بـایستـــم . . .
تـــو مـرا بـی آنڪــ

بـشنــاسی ، از ازدحـام

تــلخ خـیـــابـان عبــور دهــے . . .
هفتـــاد ســال پیـــر شـدن یــک شبـــ
بـه حـس گـــــرمــی دسـتـ های تـــو
هنــگامـی کـه مرا عبــور میـدهـی

بــی آنـڪـ بـشنــاســی،

مــے ارزد.!

نتیجه تصویری برای زیباترین تصاویر محبوب عاشقانه
ساده که باشی
ساده که باشی!!!

آدم ها خیلی زود دوستت می‌شوند

و تو خیلی دیر میفهمی دشمنت بودند

گذشت زمان همه چیو نشون میده


"خسته ام خسته تر از انی که عاشق شوم .
تنهایم تنها تر از انی که عاشق شوم"
خسته ام.

خسته از تظاهر کردن .
دیگه نمیتونم بریدم.
روز به روز خودم با دستای خودم خودمو دارم
نابود میکنم.
دیگه نمیتونم تظاهر کنم به شادی _
دوست داشتن.
هر روز دارم نابود شدن خودمو
میبینم و دم نمیزنم

چیکار کنم؟؟؟

توانی برام نمونده

نتیجه تصویری برای زیباترین تصاویر محبوب عاشقانه

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن.
دلت را بتکان اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین،
بگذار همانجا بماند! فقط از لابه لای اشتباه هایت،
یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت
نتیجه تصویری برای دلشکسته ترین وبلاگ ها
بـبیـن ایـن پـاکتِ ســیگارم را ،
نــه تــرک میشود و نــه تـــرکـم مـی کــند .
.کـامش را کـه روی کـامـم مــیگذارد ،
جـــانش را می دهد .

=====================

احساس می کنم

احساس میکنم
دستانم دیگر به قدر کافی جوان نیستند
نشان به آن نشان
که روز های خوب
آرام آرام
از کف دستانم سُر میخورند
و پرت می شوند به زمان های ماضی
احساس میکنم کمی از زندگی را کم

آورده ام
مثلا از ازل تا آغاز را !
حالا هی تلقین کنم به خودم ماه و ستاره

وآسمان و بهار را
روزی عاقبت همه چیز، پاییز

خواهد شد
نه ؟ . . .
من وحشت دارم . . .
من که نمیخواستم بهار ،

همیشه باشد
فقط میخواستم
گل سرخی که از دخترک سر چهار

راه میخرم
تاآخر پاییز همان قدر قرمز

بماند
فقط میخواستم دستانم به قدری

جوان باشند
که حتی اگر پیر شدم
بوی روزهای خوب را لابلای روزهایم

پخش کنند
همین
من . . . فعلا . . . میترسم . . .


نتیجه تصویری برای دلشکسته ترین وبلاگ ها
دوستای گلم
خیلی دلم پره از دنیا و آدماش.
کاش زودتر برم
  می دونید ک من عکاسم
به دلنوشته علاقه دارم
دوست دارم اینجور درد دلامو بنویسم
با تمام وجود
منتظر نظراتتون هستم

البته اگه عمری باقی بود
در پایان می خوام یه شعر زیباکه خیلی دوسش دارم
از محمدرضا شفیعی کدکنی براتون بنویسم

به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم.»
به کجا چنین شتابان؟»
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»



ســــــــــــــلام من خوبم

خداروشکر آرومم.

هی باتوام منتظر بودی آخـــــــــی  ببخشید.

متن های دلتنگی, تصاویری با متن های دلتنگی,تصاویری از عکس ها با متن های دلتنگی،عاشقانه ترین عکس نوشته های دلتنگی

هــــــــــــــــی

‏نَه تَنها لَعنت به دلتَنگی، بَلکه لعنَت
 به اونیکِه دلتَنگ نگهِت میدارِه.‌‌‌‌♡

عکس نوشته دلتنگی, تصاویر کارت پستال دلتنگی,کارت پستال های دلتنگی،تصاویر دلتنگی


هـــــــوا.
هـــــــوای غـــــــــــــــــــــــــــم است
هــــــوا.
هـــــوای دلتنگــــــــــــی ست
هــــــوا.
هـــــوای بغــــ ـــ ــــ ــ ــــ ــــض هـای نشکستــــه است
هــــــوا.
هــــــوای دل مـــ ــــ ـــن است
هــــــوا.
هــــــوای فـاصلــــ ـــ ـــــ ـــــ ـــ ــه است
هــــــوا.
هــــوای دور بـــــــودن هـا ست
هــــــوا.
هــــــوای نبــــــــ ــــــ ــــــــــــــــــــــــــ ــــــــودن تــوست
دلــــم بدجـــور تنگـــــــــــــــ است
دلــــــم از نبــــــــــــــودنت پـــر است.?

تصاویر دلتنگی,عکس نوشته دلتنگی,عکس نوشته های دلتنگی،کارت پستال های دلتنگی

تاحالا ازروی صفحه گوشی کسی رو نبوسیدی

که ببینی  فاصله چقدر درد داره

عکس نوشته عاشقانه سوک که با دیدن آن ها گریه می کنید

 مثل گل های ترک خورده کاشی شده ام !

بعد تو پیر که نه ،

من متلاشی شده ام . . .
-----------
 مرهم زخم‌های کهنه‌ام

کنج لبان توست !

بوسه نمی‌خواهم

چیزی بگو . . .

کارت پستال های دلتنگی, تصاویر دلتنگی,عکس نوشته دلتنگی،تصاویر کارت پستال دلتنگی

همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد

همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد

همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد

حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند


عکس عاشقانه و دلتنگی, متن های دلتنگی,تصاویری با متن های دلتنگی،تصاویری از عکس ها با متن های دلتنگی



 ﻋﺸــــﻖ ﻫــﺎ ﺍﻣــﺮﻭﺯ ـﻌـﻨــ ،

 

 ﺩﻭﺳﺘـــ ﺩﺍﺷﺘـــﻦ ـﺴــ ـﻪ ﻣـــﺎﻝ ﺗــﻮ ﻧــﺴـﺘــــ . . .

 ﻧــﻪ ﺍﻨــــﻪ ﻧﺒﺎﺷـــــﻪ . . .

 ﻫﺴـــﺖ ﻭﻟــ ﻫﻤـﺸــــﻪ ﺩﻧـﺒــﺎﻝ ــ ﺑـﻬـﺘـﺮ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﺗـــِـﻪ . . .

 ـﻌـﻨــ ﺍـﻨــﻪ ﺗــﻮ ﺑـﺎ ـــﺮـﻪ ﺍﺵ ــﺮـﻪ ـﻨـــ ﻭﻟــ ﺍﻭﻥ . . .

 ﻭﻗـﺘــ ﻣﺸــﻞ ﺗــﻮ ﺭﻭ ﻣ ﺑــﻨـــﻪ ﻣــﺸـــ ﺳـــﻮﻩ ﺧـﻨـﺪﻩ ﺍﻭن ﺩﻭﺳﺘـــﺎﺵ (دختر خالش). . .

 ـﻌﻨــــ ﺧـﻮﺩﺗــﻮ ﺯﻧـﺪــــﺘﻮ ﻭﺍﺳــﻪ ـﺴـــ ﺣـــﺮﻭﻡ ﻨـــ ،

 ﻪ ﻭﺍﺳــﺶ ﻫـــــ ﺍﺭﺯﺷـــ ﻧــﺪﺍﺭ . . . ﻌﻨ ﺗﻨـــــــﻬـــــــﺎـــــ . . .

 ﻋـﺸـــــﻖ ﻫـﺎ ﺍﻣــﺮﻭﺯ ـﻌـﻨـ : ـــــﻮ !

آره   عزیزم عشق  یعنی پووووووچ

عشق چیه

مگه چندبار یه جووون عاشق میشه


Related image
همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار

امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست

امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست


Image result for ‫تصاویر عاشقانه گریه آور احساسی‬‎
وقتی حالم را می پرسی و می گویم "مرسی"
یعنی نه انقدر خوبم که بگویم "خوبم".
نه انقدر بدم که بگویم "خوب نیستم".
نه انقدر حوصله دارم که بگویی "چرا الکی می گی خوبی؟!" و جوابت را بدهم
نه انقدر حال دارم که بخواهم "چرا خوب نیستی؟!" هایت را با روی خوش پاسخ بدهم.
پس یک جور متوسط بی حوصله رو به بد تصور کن مثلا و بعدش بیخیال شو !
همه که نباید خوب یا بد باشند.
بعضی ها هم هستند که مرسی اند

========================

حق الناس همیشه پول نیست

گاهی دل است

دلی که باید بدست می آوردیم

و نیاوردیم

دلےرا که شکستیم

و رهاکردیم

دلهای غمگینی که

بی تفاوت از کنارشان گذشتیم

خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد


Related image
در پایان

ﺍﺯ ﺮﻩﻫﺎ ﺑ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪ ﻠﻪ ﻧﻤﻨﻢ،

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍ ﻪ ﺑﺪﻧﺎ ﺁﻣﺪﻡ،

ِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﻪ ﻣﻌﻨﺎ

ﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻪ ﻫﻤﺸﻪ ﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ…

ﺷﺎﺪ ﺣﻤﺘ ﺩﺭ ﺍﻦ ﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!

ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﻨ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧ ﺯﺒﺎ ﻨﺎﺭ ﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﻣﺬﺍﺭﻡ ﻭ

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺮ ﻣ ﻨﻢ ﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ…

ﺷﺎﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺳﺪ ﻪ ﺑﺎ ﺍﻦ ﻫﻤﻪ ﺮﻩ ﻓﺮﺷ ﺯﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ…

ﻓﺮﺷ ﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﺰﺪﻩ…

ﺮﺍ ﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

ﺷﺮﺰﺍﺭﻡ…

   


 نظر یادتون نره لطفا عمومی نظر بدید




سلام من خوبم شماخوبین

دلتنگ شما ووووو وبلاگم شدم

فقط خواستم بگم هنوز نفس می کشم

 دوستتون دارم

==================

من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم.

 من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،

 من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،

 چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است

 و تو هم به یاد داشته باش:

 من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام،

 تو را دیگرى باید برایت بسازد و

 تو هم به یاد داشته باش

 منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است،

 تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

 لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان

 و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى

 و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه

 ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى.

 می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.

 می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم،

 چرا که ما هر دو انسانیم.

 این جهان مملو از انسان‌هاست،

 پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

 تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،

 قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

 دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌س،

 حسودان از من متنفرند ولى باز می‌س،

 دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌سم،

 چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،

 نه حسودى و نه دشمنى و نه حتا رقیبى،

 من قابل ستایشم، و تو هم.

 یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

 به خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى

 همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،

 اما همگى جایزالخطا.

 نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،  و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است…

 

بزودی میام

 

سلام.منم یه روزی شاد بودم بیخبر از کار دنیا.ولی الان

خیلی چیزا حالیم شده روزگارم تغییر کرد بعد چندین ماه

سری به گوگل زدم  چشمم به  قطب دردهام جایی که فقط می تونم حرف دلمو بزنم وبلاگم

 یهویی دلم برای خیلی ها تنگ شد .میگین چرا؟امشب دلم واسه یکی از بهترین دوستام که

خیلی خیلی وقت ک رفت عشق و شوق زندگی کسی که جلو چشمام اونم با کلی

درد و زجر تنگ شد.  دلم می خواد ببینمش. ای خـــــــــــــــــــــــــــــدا

----------------------------------------------

خدایا
نمی دونم چی  بگم
زبونم  نمی  چرخه  به  گفتن خیلی از حرفام
خدایا کاش می  دونستم حکمتت چی  بود
کاش
حکمتت هرچی که هست از درکــــــــــــش عاجزم. 

خدایا.؟


=======================================
چند شبی آهنگ قدیمی (کیوان داوودی) دلم می خواد ببینمش.
 .زمزمه می کنم هر لحظه دلم می گیره.

نمیاد اونیکه دلم میخواد نمیاد اونی که رفته به باد

نمیاد اونیکه عمر منه نمیاد اونیکه دل میکنه

دوباره دلم میخواد ببینمش سرمو روی شونه هاش بذارم

از چشام قطره ی اشکی نمیاد نکنه دیگه دوسش ندارم

کاش میشد عشقمو باور بکنه اونیکه منو هرگز نمیخواد

نمیاد تموم عمرم نمیاد نمیاد دیگه هیچوقت نمیاد

شعر من زمزمه یه خواهشه آرزوم دیدن روی ماهشه

میون غربت این فاصله ها قلب من همیشه چشم براهشه.

======================

کارت پستال درخواستی طراحان

 

هیـــــــــــــــــــــــــس
یکی می آید ؛ یکی می رود . . .
این قانون بقای زندگی ست . . .
اما تو که رفتی ؛ هیچکس نیامد . .
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی !

میگن سه موقع دعا برآورده میشه:
یکی وقت غروب
یکی زیر بارون
یکیم وقتی دلی میشکنه
من وقت غروب زیر بارون با دلی شکسته دعا کردم خدایا هیچ دلی نشکنه
-----------------------------
خدایا
اجازه هست ناصبوری کنم؟
به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام.
 از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و میماند.
از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
 در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما
ای تنهــا امیدم
 

بازم منم همونی که همیشه از تنهایی میگه از سختی از نا مهربونیا
از این همه بی انصافی آره منم میخوام امیدوار باشم ولی نمیتونم
میخوام با تو باشم ولی نشد مبخواستم برایه تو زندگی کنم ولی نشدم
میخواستم تو فقط برایه من باشی ولی نشد
من از این همه نشدنی ها شکایت دارم
میخوام خوشبخت باشم میخوام بگم خدا جون منم خوشبختم ولی وقتی
اونی که میخواستم باهم نیست مثله اینه که هیچی رو ندارم
پس دیگه نمیخوام باشم نمیخوام باشم
اره بازم یادم به یاد تو هست اخه هنوزم دوستت دارم
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خیلی بی انصافیه نمیخواااااااااااااااااااااام این دنیارو

-----------------------

بـــرای هــــر کســــی
یـــه اســــم تــو زنــــدگیـــش هستــــــــــ
کـــه تــا ابـــد هــر جـــایــی بشنــــوتـــش
نـــاخـــودآگــاه بـــرمیگـــرده بــه همـــون سمتـــــــــــ !

تکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی.

 

آخرین جمله ای که همیشه بیاد دارم. گفت

نزاری اسم تکـــــــــــــــــی بمیره.

================

درپایان متن ترانه اشک از داریوش اقبالی رو براتون می نویسم. 

قصه حال من تو از سرم جدا نمیشه
ای که از ما میگریزی ، اما با منی همیشه
منیه روز مثل تو بودم دل سنگو روح بیمار
حال اگه قصهن داری برو از دم دل ای یار
برو که خصلت مارو با چه سر سختی شکستی
ای که نه کفر نه حرومیای که نه خدا پرستی
من با پای با تنی تشنه و بی تاب
لب اون چشمه گذاشتی که به هیچ کس نمی دادی اب
اما با این همه ظلمم حتی با این همه کینم
حاضرم بمیرم ای دل گریه تو رو نبینم
ای که از عاطفه دوری من به دام تو گرفتار
من اگر ناجی قلبم توی خنجر به دل ای یار
برو که وصلت ما رو چه به باد دادی و رفتی
تو که از همه بریدی تو که از خدا گذشتی
اما با این همه حرفها من همینم که همینم
الهی بمیرم ای دل گریه تو رو نبینم
قصه حال من تو از سرم بیرون نمیره
کاشکی از تو می گذشتم دیگه اما خیلی دیره
مثل یه کفتر عاشق ، ‌مست عطر نفس تو
چه به یک نگاه خالی ، پر زدم تو قفس تو
من چه صادق ، ساده دل محو دنیای تو بودم
تو سکوت خلوت من ، خودمو گم کرده بودم
اگه امروز میبینی که گرفتار زمینم
بغض نکن که نمی توانم گریه تو رو ببینم

منتظر نظراتتون هستم

 


سلام  سلام سلام

 

هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وقتی دیگه نمی تونن ازت استفاده کنن

میگن عوض شدی …!

 

 

۹۹ عکس نوشته فاز سنگین طعنه دار خفن به همراه متن روی عکس

 

چه بی‌تابانه می‌خواهمت
ای دوریت
آزمون تلخ زنده بگوری …

----------------------------------

راست است که دوست داشتن آدمی را دست و دلباز می‌کند طوری‌که حتی از دست می‌دهی کسی را که به خاطرش از همه گذشته‌ای.

-------------------------------------------------

شده شب‌ها
به غم سختی، تو درگیر شوی؟
یا که در خاطره‌ای تلخ
مدام غرق شوی؟

--------------------------------------

این عصرهای بارانی ِ بهاری، عجیب بوی نفس‌های تو را می‌دهد. گوئی تو اتفاق می‌افتی و من دچار می‌شوم. تمام من» دارد تو» می‌شود. باور می‌کنی؟

-------------------------------------------

نبودنت را تاب می‌آورم. رفتنت را تحمل می‌کنم. فراموش شدنم را باور می‌کنم. اما فراموش کردنت دیگر کارِ من نیست.

متن های فاز سنگین دلتنگی و تنهایی عاشقانه، احساسی و رمانتیک

مادرم  گاه صدا می‌زندم
شعر سپید
بس که آشفته و رنجور و
به هم ریخته‌ام…

--------------

یا درد و غمی که داده‌ای بازش گیر
یا جان و دلی را که برده‌ای بازم ده …

۹۹ عکس نوشته فاز سنگین طعنه دار خفن به همراه متن روی عکس

 

 

باورت بشود یا نه
روزی می‌رسد که دلت برای هیچ‌کس به اندازه من
تنگ نخواهد شد
برای نگاه کردنم، خندیدنم و حتی اذیت کردنم
برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من
خواهی بود
می‌دانم روزی که نباشم، هیچ‌کس تکرار من نخواهد شد…

متن های فاز سنگین دلتنگی و تنهایی عاشقانه، احساسی و رمانتیک

 

(فروغ فرخزاد می گوید)

کاش میمردم و دوباره زنده میشدم و میدیدم که دنیا شکل دیگریست !
دنیا این همه ظالم نیست و مردم این خسّتِ همیشگی خود را فراموش کرده اند و هیچ کس دور خانه اش دیوار نکشیده است .
 

نظر بدید دوستان

 


 

سلام.منم یه روزی شاد بودم بیخبر از کار دنیا.ولی الان

خیلی چیزا حالیم شده روزگارم تغییر کرد بعد چندین ماه

سری به گوگل زدم  چشمم به  قطب دردهام جایی که فقط می تونم حرف دلمو بزنم وبلاگم

 یهویی دلم برای خیلی ها تنگ شد .میگین چرا؟امشب دلم واسه یکی از بهترین دوستام که

خیلی خیلی وقت ک رفت عشق و شوق زندگی کسی که جلو چشمام اونم با کلی

درد و زجر تنگ شد.  دلم می خواد ببینمش. ای خـــــــــــــــــــــــــــــدا

----------------------------------------------

خدایا
نمی دونم چی  بگم
زبونم  نمی  چرخه  به  گفتن خیلی از حرفام
خدایا کاش می  دونستم حکمتت چی  بود
کاش
حکمتت هرچی که هست از درکــــــــــــش عاجزم. 

خدایا.؟


=======================================
چند شبی آهنگ قدیمی (کیوان داوودی) دلم می خواد ببینمش.
 .زمزمه می کنم هر لحظه دلم می گیره.

نمیاد اونیکه دلم میخواد نمیاد اونی که رفته به باد

نمیاد اونیکه عمر منه نمیاد اونیکه دل میکنه

دوباره دلم میخواد ببینمش سرمو روی شونه هاش بذارم

از چشام قطره ی اشکی نمیاد نکنه دیگه دوسش ندارم

کاش میشد عشقمو باور بکنه اونیکه منو هرگز نمیخواد

نمیاد تموم عمرم نمیاد نمیاد دیگه هیچوقت نمیاد

شعر من زمزمه یه خواهشه آرزوم دیدن روی ماهشه

میون غربت این فاصله ها قلب من همیشه چشم براهشه.

======================

کارت پستال درخواستی طراحان

 

هیـــــــــــــــــــــــــس
یکی می آید ؛ یکی می رود . . .
این قانون بقای زندگی ست . . .
اما تو که رفتی ؛ هیچکس نیامد . .
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی !

میگن سه موقع دعا برآورده میشه:
یکی وقت غروب
یکی زیر بارون
یکیم وقتی دلی میشکنه
من وقت غروب زیر بارون با دلی شکسته دعا کردم خدایا هیچ دلی نشکنه
-----------------------------
خدایا
اجازه هست ناصبوری کنم؟
به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام.
 از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و میماند.
از اشک هایی که شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
 در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما
ای تنهــا امیدم
 

بازم منم همونی که همیشه از تنهایی میگه از سختی از نا مهربونیا
از این همه بی انصافی آره منم میخوام امیدوار باشم ولی نمیتونم
میخوام با تو باشم ولی نشد مبخواستم برایه تو زندگی کنم ولی نشدم
میخواستم تو فقط برایه من باشی ولی نشد
من از این همه نشدنی ها شکایت دارم
میخوام خوشبخت باشم میخوام بگم خدا جون منم خوشبختم ولی وقتی
اونی که میخواستم باهم نیست مثله اینه که هیچی رو ندارم
پس دیگه نمیخوام باشم نمیخوام باشم
اره بازم یادم به یاد تو هست اخه هنوزم دوستت دارم
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خیلی بی انصافیه نمیخواااااااااااااااااااااام این دنیارو

-----------------------

بـــرای هــــر کســــی
یـــه اســــم تــو زنــــدگیـــش هستــــــــــ
کـــه تــا ابـــد هــر جـــایــی بشنــــوتـــش
نـــاخـــودآگــاه بـــرمیگـــرده بــه همـــون سمتـــــــــــ !

.

 

آخرین جمله ای که همیشه بیاد دارم. گفت

نزاری اسم . بمیره.

================

درپایان متن ترانه اشک از داریوش اقبالی رو براتون می نویسم. 

قصه حال من تو از سرم جدا نمیشه
ای که از ما میگریزی ، اما با منی همیشه
منیه روز مثل تو بودم دل سنگو روح بیمار
حال اگه قصهن داری برو از دم دل ای یار
برو که خصلت مارو با چه سر سختی شکستی
ای که نه کفر نه حرومیای که نه خدا پرستی
من با پای با تنی تشنه و بی تاب
لب اون چشمه گذاشتی که به هیچ کس نمی دادی اب
اما با این همه ظلمم حتی با این همه کینم
حاضرم بمیرم ای دل گریه تو رو نبینم
ای که از عاطفه دوری من به دام تو گرفتار
من اگر ناجی قلبم توی خنجر به دل ای یار
برو که وصلت ما رو چه به باد دادی و رفتی
تو که از همه بریدی تو که از خدا گذشتی
اما با این همه حرفها من همینم که همینم
الهی بمیرم ای دل گریه تو رو نبینم
قصه حال من تو از سرم بیرون نمیره
کاشکی از تو می گذشتم دیگه اما خیلی دیره
مثل یه کفتر عاشق ، ‌مست عطر نفس تو
چه به یک نگاه خالی ، پر زدم تو قفس تو
من چه صادق ، ساده دل محو دنیای تو بودم
تو سکوت خلوت من ، خودمو گم کرده بودم
اگه امروز میبینی که گرفتار زمینم
بغض نکن که نمی توانم گریه تو رو ببینم

منتظر نظراتتون هستم

 


امروز تولد من است. یک سال دیگر گذشت. یک سال دیگر به همان سیاهی قبل گذشت. روزهای تولدم برق و باد بودن عمر را یادم می‌آورد. عمری که می‌گذرد، شمع‌هایی که برای من گریه می‌کنند، چرا که یک سال به مرگ نزدیک‌تر شده‌ام. یک سال گذشت از زندگی‌ای که یک نقطه روشن و یک امیدواری که به آن دلخوش باشم، ندارد. برای یک آدم غمگین جشن تولد چه معنایی می‌تواند داشته باشد!؟ امروز تولد من است و هیچ‌کس تولد مرا یادش نیست. یک حکایتی هست که در آن مادری به بچه‌اش زنگ می‌زند و بچه عصبانی می‌شود و پشت تلفن داد می‌کشد که چرا مادر او را از خواب بیدار کرده است؛ مادر می‌گویند تو مرا سال‌ها پیش بیدار کردی و من تو را فلان سال قبل در همین ساعت به دنیا آوردم و حالا می‌خواستم یادت بیندازم و فلان و بهمان.  مادرم  هم یادش رفت تولدمه دوستانم هم بی‌محبت هستند. گاهی از اینکه من تولد تک تک آنها را یادم هست و آنها هیچ‌کدام روز تولد مرا یادشان نیست، عصبانی می‌شوم. دلم می‌خواهد خفه‌شان کنم. دلم می‌خواهد رابطه‌ام را با آنها قطع کنم. یک بار که گلایه کردم، گفتند که باید خودت یادآوری کنی! خدای من، مگر ممکن است؟ به دیگران بگویم تولد مرا تبریک بگویید؟ چنین کاری چقدر دردناک و سخت است. بگذریم. سخت است اما باید بگذریم. از این همه غصه که انگار روزهای تولد من هزار برابر می‌شود، باید قوی و محکم گذشت. امروز تولد من است و من باید حتی زورزورکی خوشحال باشم؛ هرچند زندگی چیزی به من نبخشیده است. با همه ناراحتی‌هایی که اطرافیان برایم به وجود می‌آورند و بی‌محلی‌های آنها باید خودم را شاد نشان بدهم.  

==========================

قرار نیست که همیشه برای تبریک تولد، منتظر دیگران باشیم که این سالروز را به ما تبریک گفته و خود دست روی دست بگذاریم. من ترجیح می دهم پیش از آن که در دل دل رسیدن تبریکات تولدم از سوی سایرین بنشینم، خودم به مناسبت این روز، دلنوشته تولدم مبارک نوشته و آن را به خود هدیه کنم.

============

تولد هر کسی عجیب ترین روز زندگی اوست و روزی است که نظام طبیعت به میل او می چرخد. روزی که من متولد شدم و از جوار پروردگار به زمین آمدم، روز معجزه من و شروع دوره تجربیاتم روی زمین است. هر سال در روز تولدم، از خود می پرسم که سال گذشته را چطور سپری کردم و برای سال آینده چه برنامه هایی می توانم داشته باشم. امسال قصد دارم بیشترین عشق را به اطرافیانم بورزم و کمترین کینه ها و دلخوری ها را به دل راه دهم.”

=============

در چنین روزی برای خودم زندگی سرشار از شادی آرزو می کنم
تولدم مبارک!

******

آرزو می کنم باقی مانده عمرم را در شادی بگذرانم
و می دانم در این لحظه تمامی فرشتگان گوش های خود را تیز کرده اند تا آرزوهای من را بشنوند و برآورده کنند.

===============

داشتم متن پایانی می نوشتم که پیام تبریک دوستی که خیلی خیلی برام عزیزه رسید

.

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم.

مرسی عشق  جان 

 

درپایان 

گاهی فکر می کنم که احساسات حتی از تفکر هم پیچیده تر است حس شادی، غم، ناامیدی، عصبانیت و . از کجا می آیند از رفتار ها؟ فکر می کنم که تمام اینها لازم هستند برای هر انسانی، اگر شادی نبود چگونه می توانستیم زندگی را ادامه دهیم؟ اگر غم نبود پس شادی چه معنایی داشت؟ و ما چگونه به مشکلات فکر می کردیم؟ یا اگر عصبانیت وجود نداشت پس چگونه از خود دفاع می کردیم؟ امروز روز تولد من است و احساسی آمیخته از شادی و غم و عصبانیت دارم از اینکه می توانم جشن بگیرم و خوشحال باشم احساس شادی دارم از اینکه باز یک سال دیگر از عمرم را رفته می بینم احساس غم دارم و عصبانی هستم که چرا در تمام عمرم بیشتر نخندیدم، بیشتر محبت نکردم چرا اینهمه دوست داشتن گفتن را عقب می اندازیم شاید فرصت دیگری زندگی به ما ندهد به امید روز هایی پر از شادی، حس سرزندگی و جشن تولدهایی برای همه.

لطفا نظر بدید 

 

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها